معنی تش دی - جستجوی لغت در جدول جو
تش دی
دود و آتش، دود آتش
ادامه...
دود و آتش، دود آتش
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تشودی
آتش و دود
ادامه...
آتش و دود
فرهنگ گویش مازندرانی
تش ده
آتش دهنده، کسی که به عهد آتش در خانه یا مزرعه ی کسی افکند
ادامه...
آتش دهنده، کسی که به عهد آتش در خانه یا مزرعه ی کسی افکند
فرهنگ گویش مازندرانی
تش دل
گیاهی فصلی است، آدم فعال و پرجنب و جوش تلاش
ادامه...
گیاهی فصلی است، آدم فعال و پرجنب و جوش تلاش
فرهنگ گویش مازندرانی
تش دینگئن
گرم کردن، آشوب به پا کردن
ادامه...
گرم کردن، آشوب به پا کردن
فرهنگ گویش مازندرانی